حقوق اساسی
منشاء حاکمیت
می 31, 2016
حقوق اساسی
تفاوت حاکمیت مردم با حاکمیت ملی
می 31, 2016
نمایش همه

نظریه حاکمیت دموکراتیک

حقوق اساسی

حقوق اساسی

از ابتدای قرون وسطی، اندیشمندانی نظیر “سن توماس داکن” اقدام به وضع نظریه حاکمیتی نمودند، که به جای منشاء ماوراء الطبیعه ای، ریشه انسانی است. اساس و پایه این نظریه مبتنی بر این تفکر است که حق فرمانروایی متعلق به مردم است، چرا که انسان مستقل، مختار و صاحب اراده است. نظریه حاکمیت دموکراتیک در دو مرحله فکری حاکمیت مردم و حاکمیت ملی شکل گرفته است که در زیر به آن اشاره می‏ گردد:

الف) حاکمیت مردم: حاکمیت مردم به این معناست که حکومت ها قدرت و اقتدار خود را از منبع دیگری جز خواست اجتماع و رضایت عامه به دست نمی ‏آورد و مردم می توانند حکومت را تغییر دهند و یا برکنار نمایند.

ب) حاکمیت ملی: با توجه به این که حاکمیت مستقیم مردم، به معنی مشارکت مردم در تصمیم گیری ‏های اجتماعی به اتفاق یکدیگر، ممکن نبود، تفکر “حاکمیت ملی” ابداع گردید که به ‏واسطه آن مردم از طریق انتخابات و نمایندگان خود، به اعمال حاکمیت می پردازند.

  • البته بر اساس این نوع حاکمیت، اعمال قدرت مردم به صورت “مستقیم” است و مردم حاکم برخود محسوب می شوند.
  • به موجب این نظریه، اراده مردم مستقر در ملت است وملت در حکم واحدی است که به هیچ وجه قابل تبدیل به حاصل جمع افراد تشکیل دهنده آن نیست.
  • بنابراین “حاکمیت ملی“، حاکمیتی واحده، بخش ناپذیر و غیر قابل انتقال و غیر مشمول زمان است، که متعلق به ملت است و هیچ گروه و فردی نمی‏ تواند اعمال آن را به خود اختصاص دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پرسش و پاسخ حقوقی - گروه میزان

خدمات گروه طلوع (tmrg)

انجام تمامی امور حقوقی شرکت ها و کسب و کارها

خدمات گروه کلید (ksykg)

اپلیکیشن میزانپ - جستجوی مکانی دفاتر حقوقی

کتاب همانند یک پرنس و پرنسس باشیم!