(دادرسی) کسی را وادار باداء سوگند کردن چنانچه حاکم کارشناس غیر رسمی را وادار باداء سوگند می کند یا شاهد را وادار به سوگند می کند.
(مدنی فقه) الف- عدم انجام تعهد یا تأخیر انجام تعهد(ماده ۴۴۴ -۲۳۷ ق.م).
ب- ظهور خلاف آنچه که شرط شده (ماده ۲۳۵- ۴۴۴ ق.م) یا ظهور خلاف آنچه که توصیف شده است(ماده ۴۱۰ق.م).
(حقوق اداری) تجاوز مامور دولت از مقررات اداری درحین انجام وظیفه.
در همین معنی می گویند: تخلفات انضباطی (حقوق جزا) ارتکاب خلاف قانون در این صورت مرادف جرم است.
(مدنی – فقه) هرگاه مالی تحت عنوانی (مانند گندم، ماشین، آرد، سیمان و غیره) فروخته و معامله شود و بعد از عقد معلوم شود که آن مال عنوان مذکور را نداشته است تخلف عنوان صدق می کند و عقد باطل است(ماده ۳۵۳ ق.م).
(فقه) دعوائی را گویند که هریک از طرفین نسبت به مورد دعوی ادعائی داشته باشند مانند: دعوی مالکیت عین معینی که در ید ثالث است از طرف دو نفر.