کشورهای سوسیالیست جزو گروه رومن و ژرمن بوده مانند گروه اخیر روابط افراد تحت قواعد کلی تدوین و تنظیم می گردد. در مقابل این تشابه، جهات افتراقی وجود دارد که به همین جهت می توان آنها را حقوق سوسیالیست نامید. از طرف دیگر چون این حقوق ساخته و پرداخته قضات سوسیالیست می باشد روی اصل در حال حاضر گروه مستقلی را تشکیل می دهد. مبنای حقوق سوسیالیستی با خصوصیت مبارزات طبقاتی و انقلابی تجلی می کند و هدفش تشکیل اجتماع جدیدی است که در آن دولت و حقوق، وجود خارجی نداشته باشد. دکترین مارکسیست دولت و حقوق برپایه عقاید فلسفی مارکس (۱۸۱۸ تا ۱۸۸۲) و انگلس(۱۸۹۵-۱۸۲۰) استوار است که بعداً بوسیله متفکرین دیگر به خصوص لنین(۱۸۷۰ تا ۱۹۲۴) توسعه یافته است.
منشأ منحصر به فرد قواعد حقوق سوسیالیست را میتوان در مصوبات مقنن جستجو کرد و مبین اراده ی جامعه ای است که توسط حزب کمونیست رهبری می شود. مکتب طرفدار مارکس و لنین که دکترین رسمی می باشد در بدو امر خواهان برقراری سیستم اقتصادی جدیدی است که در آن اموال و تولیدات متعلق به اجتماع باشد.
بدیهی است با این طرز تفکر، حقوق خصوصی اهمیت خود را از دست داده و حقوق عمومی جایگزین آن می گردد؛ ضمناً مهد حقوق سوسیالیست در اتحاد جماهیر شوری سابق از انقلاب کبیر ۱۹۱۷ تا ۱۹۸۵ بوده است که قانون اساسی ۱۲ دسامبر ۱۹۹۳ پس از فروپاشی شوروی نظام جدیدی را پیش بینی نموده است.