پدر ٥٩ ساله ي آلزايمری من روز سه شنبه به كلينيك يك روانپزشك براي اختلالات خواب و هزيان گويى هاى نيمه شب مراجعه ميكند، پزشك قرص های قبلی را به سرعت كم می كند و سه قرص ديگر اضافه میكند بدون در نظر گرفتن سن بيمار و لزوم افزايش تدريجی داروی جديد؛ پدرم پس از يكبار مصرف داروها فردای آنروز به دليل هزيان گويى دائمی، عدم كنترل ادرار، از دست دادن توان حركتی به بيمارستان و بخش اعصاب روان منتقل میشود كه پزشك مذكور در آن روز پزشك آن كال آن بيمارستان هم بود و سه بار هم از طريق اورژانس بخش هم اوراژنس روانی هم يكی از همكارانش با وي تماس گرفته ميشود و او نه تنها به بيمارستان نمی آيد بلكه با گفتن اينكه فلان دارو رو قطع كنيد درست ميشود مسئوليت را از سر خود باز ميكند و از روز ٤ شنبه شب تا شنبه به ديدار مريض نمی آيد كه در اين چند روز حال مريض رو به وخامت می گذارد… . سخن آخر: اینکه پدرم با پای خودش و در حالی كه تمامی كار های روزمره ی خود را انحام مي داد به مطب پزشك رفت اما اكنون از انجام كوچكترين كارهای شخصی خود عاجز است و دچار هزيان گويى مكرر و از كار افتادگی كامل شده است حالا باید چیکار کرد لطفاً منو راهنمایی کنید؟
- شما باید برای ارسال دیدگاه وارد شوید