اینکه دنیا را چگونه می بینید متکی برآنست که کجا قرار دارید. مردم گرایش به این دارند که آنچه که دلشان می خواهند، را ببینند. از بین انبوهی از اطلاعات تفصیلی، آنچه را که ادراک موجود آنها را تائید می کنند بر می گزینند و روی آن متمرکز و آنچه را که ادارکات موجودشان را زیر سوال می برد نادیده می گیرند یا بنحو دلخواه خود تعبیر و تفسیر می کنند. هر یک از طرفین در یک مذاکره ممکن است فقط شایستگی ها و نکات مثبت مورد خود را ببیند و یا صرفاً خطاهای طرف دیگر را در نظر بگیرد.
توانایی دیدن موقعیت از زاویه دید طرف دیگر، هر قدر هم که کار مشکلی باشد، یکی از مهمترین مهارت هایی است که یک مذاکره کننده می تواند دارا باشد، کافی نیست که دانسته شود که طرف مقابل مسایل را بنحو متفاوتی می بیند. اگر می خواهید روی آنها نفوذ داشته باشید، نیاز به این هم دارید که از طریق تلقین و انتقال فکر میزان قدرت دیدگاه های آنان را دریابید و نیروی احساسی را که به آن اعتقاد دارند حس و درک کنید. کافی نیست که آنها را نظیر سوسک زیر ذره بین بررسی کنید. شما باید بفهمید که سوسک بودن چه احساسی را در بر دارد. برای رسیدن به این هدف و انجام این کار باید آمادگی داشته باشید که در قضاوت اندکی درنگ نمائید تا در این فرصت نظرات آنان را دریابید. آنان ممکن است باور داشته باشند که نظراتشان درست است به همان قدرتی که شما باور دارید که نظراتتان صحیح است. شما ممکن است روی میز لیوانی را ببینید که نصف آن پر ازآب خنک است. همسر شما ممکن است همان لیوان را، لیوان کثیف و نیمه خالی ببیند که باعث بجای گذاردن لک دایره ای شکل روی میز نهار خوری زیبای منزل بشود.