بعد از صدور کیفرخواست توسط دادستان، حاکمیت دادسرا در پرونده کیفری خاتمه می یابد؛ بدین معنا که پس از ارسال پرونده به دادگاه از این پس از دادستان نمی تواند در پرونده بدون نظر دادگاه اقاماتی به عمل آورد؛ به عبارت دیگر پس از صدور کیفرخواست و ارسال پرونده به دادگاه، اگر متهم یا متهمان کفیل یا وثیقه معرفی نمایند دادستان یا بازپرس اختیار صدور قرارقبولی کفالت یا وثیقه را ندارند و می بایست کفیل یا وثیقه گذار را به دادگاه عمومی جزایی راهنمایی نمایند.
پس از وصول پرونده نزد ریاست دادگاه های عمومی و انقلاب، نامبرده شخصاً یا توسط احداز معاونان خویش اقدام به ارجاع پرونده به یکی از شعب دادگاههای عمومی جزایی می نماید. به محض وصول پرونده به شعبه مربوطه، دفتر دادگاه رسیدگی کننده مکلف است پرونده را به نظر ریاست دادگاه برساند. ریاست دادگاه در ابتدای امر و پیش از تعیین وقت دادرسی، می بایست نسبت به بررسی صلاحیت دادگاه از حیث صلاحیت محلی و ذاتی خویش اقدام و چنانچه خود را صالح بداند نسبت به دستور تعیین وقت رسیدگی به شرح ذیل اقدام نماید: «دفتر با تعیین وقت دادرسی و ارسال کیفر خواست و نسخه ثانی دادخواست ضرر و زیان به متهم، طرفین و وکلای آنان و دادستان جهت رسیدگی احضار شوند».
مدیر دفتر دادگاه مکلف است برای پرونده های مقدم، وقت رسیدگی نزدیک تر و برای پرونده های موخر وقت دیرتری تعیین نماید و سپس از طریق احضارنامه اصحاب دعوی را برای رسیدگی دعوت نماید که می بایست، احضارنامه به طرفین دعوی ابلاغ و نسخه ثانی آن در پرونده مربوط درج گردد.
پس از این که طرفین دعوی در وقت رسیدگی نزد شعبه مربوطه حاضر گردیدند، رئیس دادگاه با اعلام رسمی بودن جلسه، ابتدا در مورد شخص متهم یا متهمان وفق مواد ۱۹۳ و ۱۹۴ ق.آ.د.ک. اقدام به دیگر اشخاصی که در جلسه حاضر هستند اخطار می کند حقیقت، وجدان و نزاکت سخن نگویند سپس اقدام به برگزاری جلسه محاکمه نموده و کیفر خواست توسط منشی دادگاه قرائت می گردد. بر اساس ماده ۳۵۹ آیین دادرسی کیفری ابتدائاً اظهارات و دلایل دادستان که برای اثبات اتهام انتسابی ارائه میگردد استماع سپس اظهارات شاکی یا مدعی خصوصی یا وکلای آنان استماع و گواهی شهود و اهل خبره ای که مدعی خصوصی یا شاکی معرفی نموده است، اخذ میگردد، سپس حاکم دادگاه نخستین پرسش خود را از متهم یا متهمان مطرح می نماید که معمولاً بدین نحو است که آیا متهم یا متهمان اتهام یا اتهامات خود را می پذیرند یا خیر. سپس دادگاه اقدام به استماع اظهارات متهم یا متهمان و شهود و اهل خبره ای که متهم یا وکیل او معرفی می نمایند، نموده و دادگاه مکلف است مفاد اظهارات طرفین دعوا و عین اظهارات شهود و اهل خبره را در صورت مجلس منعکس نماید. همچنین نظریات و مدافعات دادستان یا نماینده او استماع می گردد. ضمناً در اموری که ممکن است با صلح طرفین قضیه خاتمه یابد. دادگاه کوشش لازم و جهد کافی در اصلاح ذات البین به عمل می آورد و چنانچه موفق به برقراری صلح نشود، رسیدگی و رأی مقتضی صادر خواهد نمود. دادگاه پس از ختم دادرسی یا استعانت از خداوند متعال، با تکیه بر شرف و وجدان و با توجه محتویات پرونده و ادله موجود، در همان جلسات مبادرت به صدور رأی نموده یا این که در اولین فرصت و حداکثر ظرف یک هفته می بایست مبادرت به انشای رأی نماید. رأیی که دادگاه صادر می کند از دو صورت خارج نیست؛ ۱- رأی برائت ۲- رأی محکومیت.