اقتدار و قدرت به شکل ‏های گوناگون حاصل می ‏شود. گونه ‏های خاصی از قدرت، جذبه و توانایی تاثیرگذاری ما را افزایش می‏ دهند. وقتی قدرتی قانونی داشته باشیم مردم بیشتر تمایل به خدمت و همکاری دارند. اگر از قدرت در راه اشتباه استفاده کنیم در دراز مدت نتیجه‏ ی عکس خواهیم گرفت. تقریباً هر سازمانی یک نوع ساختار قدرت دارد. قوانین (مکتوب یا غیرمکتوب) چگونگی واکنش افراد نسبت به قدرت و مقامات را تعیین می کنند. مدیران اغلب فکر می‏ کنند قدرت زیادی دارند، اما در حقیقت اقتدارشان از آنچه فکر می‏ کنند کمتر است. جذبه ناشی از توانایی پاداش دادن یا تنبیه کردن نیست. قدرت درونی شما همیشه از قدرت بیرونی شما موثرتر خواهد بود.

افرادی که جذبه دارند ذاتاً می‏ دانند چگونه از اشکال مختلف قدرت مثبت استفاده کنند. قدرت زمانی حاصل می شود که بتوانید به افراد کمک کنید تا چیزی را که می‏ خواهند یا نیاز دارند به دست آورند. قدرت با اعمال زور فرق دارد. قدرت باعث بوجود آمدن اعتماد می شود وبه کارایی می افزاید و ما را پرتوان تر می ‏سازد.

جنبه ای از قدرت که به شما کمک می کند جذبه ی خود را وسعت بخشید درک قدرت اقتدار است که برپایه چگونگی درک افراد از سطح دانش، موقعیت یا تبحر شما استوار است. این قدرت را زمانی به دست می آورید که دیگران باور کنند شما دانش به خصوصی را دارا هستید که آن ها به آن نیاز دارند و یا مقامی دارید که از آن ها بالاتر است. مدیران شرکت های بزرگ و افسران پلیس از چنین قدرتی برخوردار هستند.

تلاش برای برخورداری از قدرت به معنی خودخواهی و تکبر نیست. مخاطبان شما خواسته های به خصوصی از شما دارند و شما می توانید به آن ها کمک و مشکلشان را حل کنید.

نوعی دیگر از قدرت و نفوذ از نحوه ی لباس پوشیدن ما ایجاد می‏ شود. با پوشیدن لباسی مثل یونیفورم می توانید تاثیری آنی بر دیگران بگذارید. یونیفورم شما ممکن است مثلاً کت و شلوار مناسب شغل شما، یونیفورم نظلامی و یا هر لباسی باشد که معرّف مقامی خاص است.

عنوان، یکی دیگر از عوامل ایجاد قدرت و اقتدار است؛ مثلاً آقای مدیر، جناب سرهنگ یا آقای رییس باعث ایجاد نوعی انتظار، اقتدار و احترام است. مثلاً وقتی عنوان دکتر را پیش نامی می‏ شنویم ناخوداگاه انتظار روبه رو شدن با فردی باهوش و مهم را داریم.

نقطه‏ ی کور

نقطه ‏ی کور، عدم آگاهی نسبت به کاربرد قدرت است؛ این که می ‏توانیم از قدرت در راه‏های خوب یا بد استفاده کنیم. بنابر بعضی دلایل صحبت در باره‏ ی قدرت کمی ما را عصبی می‏ کند. چالش این جاست که بیشتر تجربه ی ما درباره ی قدرت منفی بوده است. بعضی از روسا می‏ گویند: “این کار را انجام بدهید وگرنه اخراج می شوید”. البته این روش در کوتاه مدت موثر است اما شکل درست اقتدار یا تاثیر گذاری نیست. شاید با ایجاد ترس بتوان تا مدتی در مکانی مدیریت کرد، اما در طولانی مدت جذبه را از بین می برد. گذر از نقطه‏ ی کور، نیازمند درک این مطلب است که قدرت می‏ تواند چیز خیلی خوبی هم باشد. مردم به طور طبیعی دوست دارند اشکال خوب قدرت را دنبال کنند. قدرت به ازدیاد جذبه‏ ی شما کمک می‏ کند. اغلب مردم نمی ‏دانند اشکالی از قدرت مثبت را دارا هستند که از وجود آنها بی خبرند یا چگونگی استفاده از آن را نمی دانند.