نویسندگان حقوقی نیز بنا به ذوق و سلیقه خود و مشرب خاصی که در امور اجتماعی دارند، مواد قانون را تفسیر و رویه قضایی را تجزیه و تحلیل و انتقاد می کنند. این تفسیر جنبه رسمی ندارد و هیچ قاعده حقوقی ایجاد نمی کند، ولی اثر آن در ایجاد قواعد حقوقی انکار ناپذیر است. از میان تفسیرهای شخصی، بعضی از اندیشه ها به دلیل اعتبار و نفوذ گویندگان یا قدرت استدلال به کار رفته در آنها، اعتبار ویژه می یابد و گاه رویه قضایی را نیز با خود همداستان می کند. این گونه نظرها را در اصطلاح«دکترین» می نامند که معادل آن در زبان فارسی«اندیشه های حقوقی» انتخاب شده است تا نشانی از تفکر نو و نافذ در آن باشد.