اگرچه در طول نیم قرن پس از تشکیل سازمان ملل متحد، تلاش های بسیاری برای نیل به هدف یاد شده صورت گرفته، وجود موانعی از تحقق آن جلوگیری کرده است که برای رفع آن اصلاح اساسی لازم می باشد. این موانع عبارتند از:
اسناد بیم المللی حقوق بشر از درجه بندی حقوق بشر بحثی نمی کنند، و دقت در متون آنها نشانه چنین امری است. عباراتی نظیر “حقوق بشر و آزادیهای اساسی” در منشور ملل متحد و کنفوانسیون اروپایی حقوق بشر یا “حقوق اصلی و ضروری بشر” در کنفوانسیون آمریکایی، شاهد چنین امری است. این عبارات موهِم آن است که تنها این حقوق مشمول رعایت و حمایت بین المللی می باشد. علاوه بر این مفهوم، حمایت بین المللی حقوق بشر نیز دارای ابهام و محدود به این امور است:
الف: ارائه توصیه های جهانی مبنی بر اینکه حقوق بشر و آزادی های آن باید در حق همگان بدون تبعیض های متداول شناسایی شود؛
ب: تدوین توافقهای بین المللی که به وجود آورنده التزامات حقوقی برعهده دولت ها برای شناسایی و تضمین رعایت این حقوق می شود؛
ج: ایجاد مکانیزم هایی برای بررسی و تطبیق عملکرد و التزامات بین المللی دولت ها در خصوص حقوق بشر.
از آنجا که اسناد حقوق بشر بدون دخالت فعال کشورهای اسلامی و کشورهای در حال توسعه تدوین شد و ادامه فرایند تحول آن در غرب بود، نوعی عدم تجانس بین برخی از مواد آن با دیگر نظامهای ارزشی و نظام حقوق اسلامی به وجود آمد. این امر مانعی عمده برای توسعه و تضمین اجرایی جهانی حقوق بشر گردید.
اتخاذ نوعی سیاست ابزارگرایانه توسط قدرت های بزرگ در قبال حقوق بشر موجب تزلزل بنیادهای انسانی و جهانی حقوق بشر خواهد شد. این گونه دولت ها در هنگام تصویب میثاق بین المللی مربوط به حقوق بشر، از حق تحفظ و اعلام قید استفاده کردند. این امر به آنها اجازه تفسیر مورد نظر از حقوق بشر را داده است.