در حقوق ایران نکاح بر دوقسم است: نکاح منقطع که آن را متعه نیز می گویند و نکاح دائم.
نکاح موقت، مخصوص مذهب تشیع است و در کشورهای غربی و همینطور کشورهای اسلامی که تحت تاثیر مذهب تسنن هستند، این نوع نکاح مورد قبول واقع نشده است. پیروان مذهب تشیع در خصوص اعتبار نکاح موقت به آیه ۲۴ سوره نساء اشاره می کنند که میگوید: ” فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه”. مذهب شیعه با تکیه بر سنت رسول الله، روایات اهل بیت عصمت و طهارت، منظور از استمتاع درآیه را، متعه قلمداد کرده اند و می گویند معنی آیه چنین است که: “اگر زنان را به متعه می گیرید باید مهر آنان را بپردازید”. از این آیه شریفه آنچه پیداست، جواز استمتاع از زن و به تبع آن تکلیف به پرداخت اجرت آن به زن می باشد، نه جواز عقد نکاح متعه، که بر اساس این برداشت های متفاوت، در فقه عامه، ازدواج موقت مجاز و معتبر شناخته نشده است. این موضوع همواره یکی از مسائل مورد اختلاف علمای اهل سنت و جماعت بوده و استدلال ایشان هم این بوده که تاسیس نکاح منقطع پس از پیغمبر اکرم(ص) بوسیله خلیفه دوم (عمر) فسخ گردیده است. آنچه مسلم است، قانون مدنی ایران به پیروی از نظریات فقهای امامیه نکاح موقت را مورد قبول قرار داده است. در ماده ۱۰۷۵ آمده است که: نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد و در ماده ۱۰۷۶ نیز اظهار می دارد که: مدت نکاح منقطع باید کاملاً معین شود. بنابراین تعیین مدت، شرط لزوم عقد نکاح موقت است ولی درصورت عدم تعیین مدت آیا عقد نکاح باطل است یا نه، مسئله اختلافی است. گروهی از فقهای امامیه در صورت عدم ذکر مدت، عقد نکاح را صحیح و آن را دائم تلقی می کنند و معتقدند لفظ ایجاب میتواند مفید نکاح دائم یا منقطع شود و فقط ذکر مدت است که آن را به متعه اختصاص می دهد و اگر مدت ذکر نشده باشد عقد دائم خواهد بود. پس اگر اولی منتفی شود، دومی تحقق پیدا می کند. برخی دیگر از فقها نیز ازجمله علامه حلی و شهید ثانی گفته اند که اگر مدت ذکر نشود نکاح باطل است؛ زیرا هرگاه عقد یا نکاح منقطع باشد و مدت ذکر نشود، نکاح نمیتواند دائمی باشد چون قصد به نکاح دائم تعلق نگرفته است و عقد تابع قصد است؛ و اصل صحت زمانی تحقق پیدا میکند که دلیلی برخلاف آن وجود نداشته باشد که در اینجا دلیل مخالف وجود دارد به نظر می رسد قول دوم اقوی و به منطق نزدیکتر است.