الف- تفسیری که قوه مقننه مستقیماً از قانون می کند. ب- تفسیری که مقام صلاحیداری (نه در طی رسیدگی و محاکمه)با اختیاری که قوه مقننه باو داده از قانون کند مانند تفسیری که شورای اصلاحات ارضی از مقررات اصلاحات ارضی می کند(ماده هفتم قانون اصلاحات ارضی مصوب ۱۹-۱۰-۴۰).
تفسیر قانون بتوسط قوه قضائیه را گویند. تفسیری که یک دادرس در حدود انجام وظیفه خود می نماید در همان حدود و نسبت باصحاب دعوی موثر و نافذ است ولی برای سایر قضات(حتی برای خود آن دادرس در سایردعاوی مشابه) لازم الاتباع نمی باشد فقط نظر هیأت عمومی دیوان تمیز (آنهم در حدود قانون وحدت رویه قضائی) بعلت اینکه ارزش قانون را دارد برای همه محاکم لازم الاتباع می باشد.
(مدنی –فقه) تقسیم مال مشاع بتراضی شرکاء را گویند(ماده ۵۹۱ ق-م) در مقابل تقسیم اجباری استعمال می شود(رک. تقسیم اجباری).
(جزا) هرگونه حمله یا مقاومت که با اقدام عملی بطور تجری نسبت بماموران دولت در حین انجام وظیفه آنها به عمل تمرد محسوب است(ماده ۱۶۰ قانون جزا).