سالهاست این ضرورت احساس شده که آموختن علم حقوق به مقدمه ای نیاز دارد و آنچه نویسندگان در آغاز کتاب های حقوق مدنی و برای این رشته خاص می آورده اند به طور کامل این نیاز را برآورده نمی کرد. لیکن در “مقدمه علم حقوق” همه نکاتی که برای مطالعه دانش حقوق ضرورت دارد آورده شده است که راهنمای شما در این زمینه باشد پس تا پایان این مجموعه با ما همراه باشید.
۱- معانی حقوق :
در زبان فارسی واژه “حقوق ” به معانی گوناگونی به کار میرود که از جمله مهم ترین آنهاست:
- مجموعه قواعدی که بر اشخاص، از این جهت که در اجتماع هستند، حکومت میکند: انسان موجودی است اجتماعی که میان همگنان خود به سر می برد. خواسته های انسان به حکم فطرت با هم شباهت زیاد دارد. کم و بیش همه یک چیز را طالبند. پس، نزاع بر سرجلب منافع بیشتر و تامین زندگی بهتر در میگیرد. انسان اندیشمند از آغاز خودشناسی دریافت که بقاع اجتماع او با آشوب و زورگویی امکان ندارد و ناچار باید قواعدی بر روابط اشخاص، از جهتی که عضو جامعه اند، حکومت کند و ما امروز مجموعه این قواعد را “حقوق” مینامیم.
- برای تنظیم روابط مردم و حفظ نظم در اجتماع، حقوق برای هرکس امتیازهایی در برابر دیگران میشناسد و توان خاصی به او میبخشد. این امتیاز و توانایی را “حق” مینامند که جمع آن حقوق است و “حقوق فردی” نیز گفته میشود: حق حیات، حق مالکیت، حق آزادی شغل و حق زوجیت
- به اعتبار معنی اخیر است که گاه با عنوان “حقوق بشر” مورد حمایت قرار میگیرد. واژه حقوق به معنی نخست، همیشه با ترکیب جمع به کار میرود و برای نشان دادن مجموعه نظامها و قوانین است: مانند؛ حقوق ایران، حقوق مدنی، حقوق بین الملل و حقوق اسلام.
- حقوق معانی دیگر هم دارد: برای مثال، وقتی سخن از حقوق کارمندان دولت یا حقوق دیوانی میشود؛ مقصود دستمزد کارکنان و پولی است که دولت بابت ثبت اسناد رسمی از دو طرف معامله میگیرد.
- گاه مقصود از واژه حقوق “علم حقوق” است؛ یعنی دانشی که به تحلیل قواعد حقوقی و سیر تحول و زندگی آن میپردازد. “دانشکده حقوق” و شعبه های گوناگون حقوق (مانند حقوق مدنی و اساسی و کیفری) از شایعترین موارد استعمال همین معنی است.