این لفظ از دو واژه لاتین(seitum) به معنای حاکم و (plebis) به معنی مردم مشتق شده است. در چنین شیوه ای، که معمولاً توسط مقامات ارشد سیاسی انجام می گیرد، برای اعلام نظر مردم و دریافت حمایت آنها با تصمیمات اتخاذی مقامات عالی، آراء عمومی برگزار می شود که این شکل “پله بیسیت” اطلاق می گردد. البته در طول تاریخ بسیاری از شخصیت های غیردموکراتیک، در صورت درگیری با نهادهای دموکراتیک از این وسیله استفاده نموده و نوعی دیکتاتوری شخصی یا حزبی یا گروهی برقرار کرده اند، به عبارت بهتر، از محبوبیت خود یا احساسات زودگذر مردم استفاده نموده و به سودجویی برای تمرکز قدرت پرداختند، نظیر ناپلئون سوم.
رجوع به آراء عمومی و به مشورت گرفتن مستقیم مردم در مورد وضع قانون و تغییر و اصلاح آن و همچنین کسب نظر شهروندان در باب مسائل مهم مملکتی را “همه پرسی” می گویند.
برخی اندیشمندان و کشورها از قبیل فرانسه با این نوع مخالفند؛ چرا که تصمیم گیری در آن بر پایه احساسات، گرایشهای هیجانی و زودگذر مردم شکل می گیرد، از این رو قانون گذاری از طریق مجالس مقننه را ترجیع می دهند.
هرگاه به مردم حق داده شود که با اکثریت خاص، پیشنهاد وضع قانون را به پارلمان ارائه نمایند، “ابتکار عام” تحقق یافته است. به عنوان مثال درکشور سوئیس، اگر پنجاه هزار نفر رأی دهندگان یا هشت کانتون از دولت فدرال بخواهند قانون عادی را به رأی عمومی بگذارند؛ این امر لزوماً باید انجام پذیرد.
این شیوه شباهت زیادی با همه پرسی دارد. اما در این شیوه، دولت راجع به موضوع خاصی، چند گزینه به مردم پیشنهاد می دهد و شهروندان مختار هستند که یکی از آنها را انتخاب کنند. در بیشتر مواقع، رأی دهندگان باید با “آری” یا “نه” موافقت یا مخالفت خود را ابراز نمایند.
در صورتی که به شهروندان حق دهند تا نسبت به تصمیمات “اخذ شده” توسط گروه فرمانروا و به ویژه مقامات قانونگذار مخالفت کنند به مردم حق وتو اعطا شده است. مثلاً اگر قانونی از تصویب پارلمان گذشت و مردم موافق نبودند، میتوانند از راه انتقاد و شکایت خواستار فسخ آن شوند.
1 Comment
در مورد توضیح گزینش گری ایرادی که وجود دارد این است که در گزینش گری مردم با آری یا نه پاسخ نمی دهند بلکه باید از بین چند گزینه یک مورد را انتخاب کنند. پاسخ آری یا نه در مورد رفراندوم صدق می کند.