الف) تعهد عبارت است از یک رابطه حقوقی که به موجب آن شخص یا اشخاص معین، نظر باقتضاء عقد یا شبه عقد یا جرم یا شبه جرم و یا بحکم قانون ملزم بدادن چیزی یا مکلف به فعل یا ترک عمل معینی بنفع شخص یا اشخاص معین می شود.
ب) حق ذمی(رک.حق ذمی) را نسبت بکسی که آن حق علیه او است تعهد گویند. در همین معنی دین و التزام نیز استعمال شده است.
ج) عمل ذمه گرفتن حقی بنفع غیر.
در فقه اسلام بجای تعهد غالباً لفظ “شرط” (خواه ضمن عقد باشد که آنرا شرط ضمن عقد گویند، خواه ضمن عقد نباشد که آنرا شرط بنائی و شرط ابتدائی به حسب اختلاف موارد گفته اند) بکار رفته است. لفظ التزام را نیز به همین معنی بکار برده اند و در یک قرن اخیر لفظ تعهد را در همین معنی بکار می برند که ظاهراً از کتب عربی قرن اخیر استفاده کرده اند. بحث تعهدات فقه در دو مورد جمع شده است یکی در شروط ضمن عقد و دیگری در عقد صلح (و تا اندازه ای در عقد بیع).
(مدنی) تعهدی که ضمن تعهد اصلی و یا به منظور تضمین و اجراء تعهد اصلی بعهده گرفته شود مانند شرطی که ضمن عقد شود و به موجب آن تعهدی بعهده مشروط علیه قرار گیرد( مانند تعهد بدادن وجه التزام) و همچنین است تعهد بدادن وجه التزام که جدای از عقد اصلی و به موجب سند جداگانه به عهده گرفته می شود.