فسخ نکاح تنها به اراده صاحب حق واقع می شود و نیازی به رضای طرفین ندارد، یعنی در زمره ایقاعات است نه قراردادها. قانون مدنی ایران به اقتباس از نظریات فقهی امامیه، پاره ای از عیوب را موجب فسخ نکاح دانسته است که در این قسمت عیوب مشترک میان زن و شوهر، بعد عیوب مختص مرد و سپس عیوب مختص زن را که موجب فسخ نکاح است را بررسی می کنیم.
فقهای امامیه عیوب را بر دو قسم می دانند: مشترک و مختص. اما عیب مشترک که باعث خیار می شود چه در مرد باشد و چه در زن، جنون و اختلال عقل است. هر یک از زن و شوهر حق دارند عقد را فسخ نماید، چه اینکه در زمان عقد سالم بوده و بعد از آن دیوانه شده باشد.
طبق تصریح ماده ۱۱۲۱ ق.م:«جنون هر یک از زوجین به شرط استقرار، اعم از اینکه مستمر یا ادواری باشد، برای طرف مقابل موجب حق فسخ است». بنابراین طبق تصریح ماده، جنون ناپایدار و گذرا مجوز فسخ نکاح نیست؛ بلکه باید حتماً پایدار باشد. در خصوص وجود جنون چه قبل از عقد باشد و چه بعد از عقد، موجب فسخ نکاح است. ماده ۱۱۲۵ ق.م در این خصوص مقرر می دارد:« جنون و عنن در مرد هرگاه بعد از عقد حادث شود موجب حق فسخ برای زن خواهد بود».ماده ۱۱۲۴ ق.م نیز از طرف دیگر مقرر می دارد:«عیوب زن در صورتی موجب حق فسخ برای مرد است که عیب مزبور در حال عقد وجود داشته است». ماده ۱۱۲۶ ق.م مقرر می دارد:« هریک از زوجین که قبل از عقد، عالم به امراض مذکوره در طرف دیگر بوده بعد از عقد حق فسخ نخواهد داشت». زیرا خود ضرر را پذیرفته و خود اقدام به زیان خود کرده است. مورد دیگر تدلیس است و آن عبارت است از: با اعمال متقلبانه نقص یا عیبی که در یکی از زوجین هست را پنهان کنند و یا او را دارای صفت کمالی معرفی نمایند و بعد از عقد معلوم شود که طرف فاقد آن وصف بوده است. شخص فریب خورده می تواند نکاح را فسخ نماید. این مسئله را می توان از ماده ۱۱۲۸ ق.م استنتاج کرد که مقرر می دارد:«هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از آن معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده، برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبانیاً بر آن واقع شده باشد».