(دادرسی) قاضی ایستاده که به نمایندگی از طرف دادستان انجام وظیفه می کند(ماده ۵۵-۵۶-۵۷-۶۱-۶۴و غیره اصول تشکیلات) اسم سابق آن وکیل عمومی است.
(دادرسی) دادیاری که جامع شرائط بالفعل قضاء است و همه کارهای دادستان را میتواند بکند. اسم دیگر او وکیل عمومی است که اصطلاح قدیمی است. در مقابل دادیار اداری استعمال میشود.
(مالیه) هر درآمد ی که بصورت غیر مستمر و اتفاق (اعم از اینکه مترقب بوده باشد یا نه) بدست آید مانند: پاداش، جایزه، و…
(دادرسی) در لغت تقاضا را گویند در اصطلاح نوشته ای است که در آن چیزی از مراجع قضائی خواسته شود مانند درخواست های امور حسبی که به جای دادخواست در امور ترافعی قرار دارد.
(دادرسی مدنی) درخواست اساسی و اولیه مدعی رادر عرضحال درخواست اصلی گویند. در مقابل درخواست تبعی بکار می رود.