وکالت در عقد نکاح زمانی لازم میشود که یکی از طرفین ازدواج (زوج، زوجه) به هر دلیلی نتواند در مراسم عقد خود شرکت کند. در این شرایط یک وکیل انتخاب شده میتواند صیغه عقد را جاری کند. قبل از اینکه به طور کامل به بحث وکالت در عقد نکاح و شروط و قوانین آن بپردازیم بهتر است ابتدا با مسئله نکاح و ازدواج کمی آشنا شویم.
عقد نکاح به قراردادی بین زن و مرد گفته میشود که بر روی دفتری که بهاصطلاح به آن عقدنامه گفته میشود ثبت شده و به امضای هر دو طرف (زن و مرد) میرسد. عقد نکاح که در اصطلاح عام به آن ازدواج گفته میشود در یک دفترخانه رسمی در حضور شاهدین و عاقد به ثبت میرسد. شروط ضمن عقد نیز برای طرفین قرائت میشود و پس از تصمیمگیری و موافقت با شروط به امضای هر دو طرف میرسد. تعدادی از شروط ضمن عقد برای زن که مرد میتواند آنها را قبول کند یا نه شامل حق طلاق، حق تحصیل و کار کردن، مهریه، حق سفر به خارج از کشور، حق حظانت فرزندان، تقسیم اموال و… میشوند.
وکالت در عقد نکاح زمانی برای فرد پیش میآید که یکی از طرفیت نکاح مرد یا زن به دلایلی مختلف مانند مهاجرت، سفر، جنگ، مأموریت طولانیمدت کاری و دلایل موجه نتواند در محضر و برای عقد حاضر شود. در چنین شرایطی فردی که نتوانسته حضور یابد و حتی هر دو طرف ازدواج میتوانند برای خود وکیل اختیار کنند که بهصورت غیابی صیغه عقد را جاری کند. در چنین شرایطی وکیل با در نظر گرفتن تمام شروط ذکر شده موکل خود و در نظر گرفتن خیر و صلاح موکل مفاد و شرایط را اعلام کرده و با موافقت طرف مقابل صیغه عقد بهصورت غیابی و در حضور وکیل جاری میشود.
ضمن اینکه وکالت در ازدواج برای افرادی که ممکن است به دلایل مختلفی نتوانند در زمان عقد خود حضور فیزیکی داشته باشند، برای تسهیل امر ازدواج و عقد ایشان کاملاً قانونی و شرعی است، اما یکسری شرایط برای این نوع عقد وجود دارند که اگر رعایت نشوند و یا وکیل در انجام آنها کوتاهی کند، میتوانند منجر به ابطال عقد نکاح شده و موکل میتواند عقد را باطل کند. در زیر به این موارد و شروط وکالت در عقد نکاح که در ماده ۱۰۷۳ قانون مدنی بدان پرداخته شده است، خواهیم پرداخت.
در زمانی که وکیل شروط ضمن عقد که موکل اعلام کرده است را رعایت نکند و یا موارد جدیدی به آن بی افزاید و در مجموع طبق سلیقه خود عقد نکاح غیابی را جلو ببرد، موکل حق ابطال عقد را دارد.
وکیل نباید از حدود اختیارات خود خارج شود و مواردی از خواستههای موکل را کم و زیاد کند؛ یکی از مصادیق خروج از محدوده اختیارات وکیل میتواند این باشد که مثلاً موکل خواسته مردی در حدود سنی مشخص به عقد وی درآورد اما وکیل با علم به اینکه سن طرف مقابل موکل خود در آن محدوده نمیگنجد باز هم صیغه عقد را جاری سازد. یکی دیگر از مواردی که میتواند منجر به ابطال عقد از سوی موکل گردد این است که وکیل به هر دلیلی بخواهد موکل را به عقد خود درآورد. در این شرایط درصورتیکه موکل در شروط ضمن عقد خویش گفته باشد که میتوانی مرا به عقد مردی که خودت هم شامل آن هستی، میتواند موکل را به عقد خود درآورد. پس در اینجا گفته موکل باید رعایت شود و اگر وکیل بدون موافقت موکل، او را به عقد خود درآورد، موکل میتواند آن عقد را باطل اعلام کند.
بهتر است این موارد صراحتاً توسط موکل اعلام شود تا در زمان جاری شدن صیغه عقد احتمال قصور و کوتاهی و اشتباه وکیل از بین برود.
همانطور که میتوان از نام این نوع وکالت حقوقی در ازدواج برداشت کرد این است که موکل اختیارات مطلق برای انتخاب همسر را بر عهده وکیل خود میگذارد، در این شرایط وکیل میتواند بنا بر مصلحت شخص موکل و در نظر گرفتن شرایط فردی را به عقد موکل درآورد. این نوع وکالت باز هم استثنائی دارد و آن این است که وکیل نمیتواند موکل را به عقد خود درآورد؛ مگر آنکه موکل صراحتاً اعلام کرده باشد و یا در وکالتنامه عنوان شده باشد که وکیل میتواند شخص موکل را به عقد هرکسی حتی خودش درآورد.
این نوع وکالت حقوقی در ازدواج بدین معناست که موکل بهصورت عام اختیار به وکیل داده است و وکیل میتواند هر فردی را که بخواهد به عقد نکاح موکل خود در آورد حتی خود را. در این نوع وکالت موکل از جملاتی مانند همه و یا هرکس استفاده میکند و مثلاً اعلام میدارد که وکیل میتواند هرکسی را به عقد نکاح او درآورد که در اینجا خود وکیل هم شامل آن میشود.
در وکالت عام، وکیل با در نظرگیری صلاح و مصلحت موکل و در نظرگیری سایر شرایط موکل را به عقد فردی که خودش هم میتواند باشد درمیآورد. در هر شرایطی موکل میتواند عقد را قبول نکند و طبق قانون اگر با شرایط عقد موافقت نداشت اجازه ابطال عقد را دارد و اگر هم شرایط را قبول داشت آن را پذیرفته و امضا کند.
وکالت در عقد نکاح مسئله حساسی است که میتواند به ضرر موکل و فردی که در مراسم عقد حضور فیزیکی ندارد تمام شود. ممکن است وکیل از حدود اختیارات خود پا را فراتر بگذارد و مواردی از وکالتنامه را رعایت نکند؛ بنابراین انتخاب یک وکیل مناسب با دشواری روبهرو است.
وکیل انتخابی حتماً باید دارای ویژگیهایی باشد، در غیر این صورت حق وکالت از او سلب شده و اگر صیغه در حضور وی جاری شود باطل اعلام میشود. از جمله ویژگیهای اخلاقی یک وکیل مناسب برای این امر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
اشتغال زوج در مشاغلی که حیثیت خانم و اعضای خانواده در خطر قرار بگیرد، در این مورد برای تشخیص شغل مخالف حیثیت و آبروی خانواده تنها خانم تصمیمگیری نمیکند و باید دادگاه نیز در مخالفت شغل با حیثیت خانواده رأی مثبت صادر کند. مثلا! ممکن است مرد در مشاغلی مانند قاچاق مواد مخدر و یا دزدی و غارت شرکت کند.
یکی از مواردی که در هنگام عقد غیابی دو فرد مهم و ضروری است اختیار کردن وکیل به نیابت فرد غایب در مراسم عقد نکاح است. وکالت در عقد نکاح در این مورد است که ضروری بوده و اگر یکی از طرفین ازدواج به دلایلی مانند سفر، مهاجرت، جنگ و… نتواند در مراسم عقد خود حضور یابد، بنابراین باید یک وکیل برای خود اختیار کند. وکیل عقد نکاح با در نظرگیری تمامی شروط ذکر شده توسط موکل باید بنا بر مصلحت، موکل خود را به عقد شخص موردنظر در آورده و این امر در قانون مدنی ما در ماده ۱۰۷۲ کاملاً شرعی و قانونی بیان شده و ایرادی ندارد. تنها نکته مهم در این بین حدود اختیارات و آزادی عمل وکیل است که میبایست آن را رعایت کند؛ در غیر این صورت موکل میتواند عقد را ابطال کند.