مغالطه یا سفسطه استدلال غلطی است که برای مُجاب کردن حریف در مباحثه به کار می رود. هر استدلال غلطی مغالطه نیست، بلکه مقصود استدلال نادرستی است، که اگر بر فساد مقدمات آن توجه نشود، قدرت اقناعی دارد.
از این رو از مغالطه در شمار ابزار اقناعی یاد میشود. مغالطه در آخرین مرتبه صناعات خَمس (پنجگانه)، بعد از برهان و جدل و خطابه و شعر می آید.اگر شما به مدیون بگویید ۱۰۰ یورویی را که به تو قرض دادهام پس بده، و او در جواب بگوید «پس نمی دهم، من کوکاکولا دوست دارم».، این دلیل غلط است، اما مغالطه نیست. همچنین نادرست است چون این دلیل کبرای قیاسی است که «هرکس کوکاکولا دوست دارد نباید بدهی خود را بپردازد.» قدرت اقناعی هم ندارد زیرا مخاطب فوراَ درک می کند که حرف یاوه است و بدان اعتنا نمیکند. لذا آن پاسخ از نظر استدلال، به دلیل فقد هرگونه قدرت اقناعی، مغالطه نیست، بلکه تنها یک حرف آشکارا نامربوط است. بین غلط و مغالطه رابطه عموم و خصوص مطلق وجود دارد. هر مغالطه ای غلط است، ولی هر غلطی مغالطه نیست. اما اگر بدهکار بگوید: «شما واقعا نمی دانید چرا بدهی را نمی پردازم؟ می خواهی بگم خودت پول چند نفر را در این محل خوردی؟ همه محل می دونند تو و زن بیچارت را هر روز به قصد کشت کتک میزنی. علاوه بر این تو هفته گذشته رادیوی بهترین دوست مرا سرقت کردی. هیچ کس در اینجا به تو اعتماد ندارد.» با شنیدن این اظهارات شخص احساس می کند مثل اینکه طرف حرفهایی برای گفتن دارد. در نتیجه اگر بی تجربه باشد شروع به دفاع در برابر هر یک از این اتهامات می کند و اصل قضیه لوث می شود. حال انکه با اندک مداقه معلوم می شود این حرفها به هیچ وجه دفاع برای توجیه پرداخت نکردن بدهی نیست. کبرای چنین صحبتها این است که طلب آدم بد را نباید پرداخت. این نوع مغالطه به مغالطه حمله به شخص حریف به جای موضوع بحث (adhominem) مشهور است.