از عمده اهداف حاکمیت شرکتی، چنان که پیشتر عنوان شد، نظارت بیشتر برای مدیریت بهتر ریسک است. لذا بدیهی است که در این زمینه کمیته بازل تاکید ویژه ای بر مدیریت ریسک داشته باشد.
مدیریت ارشد ریسک (کمیته ریسک)، هرچند که وظایفی موازی با کنترل داخلی دارد ولی کمیته بازل آن را در جایگاهی جدا و فراتر از آن قرار داده است. چرا که می دانیم حیات بانک در گرو جلوگیری از مخاطرات و پیشامدهای ناگواری است که امکان پیش بینی و پیشگیری آن وجود دارد. لذا شناخت و نظارت آن از اهمیت بالایی برخوردار است. علاوه بر آن، ارتباطات و مکاتبات درون سازمانی (که به نوعی اطلاع رسانی داخلی نیز تعبیر میگردد) باید تقویت شود. اصل هشتم در این زمینه به تقویت ارتباطات درونی بانک به طور افقی (میان اعضا هیات مدیره) و عمودی (میان کارمندان ارشد بانک) تاکید میکند.
استفاده از اطلاعات مکاتبه شده در جهت مدیریت ریسک توسط مدیران ارشد و هیات مدیره در بخش مدیریت ریسک مورد توجه زیادی قرار دارد. این اطلاعات توسط کارکردهای نظارت داخلی (حسابرسی داخلی)، حسابرسان مستقل و بخش کنترل داخلی تامین می شود. علاوه بر آن ریسک های شرکت های زیر مجموعه چه در داخل و چه در خارج از کشور باید توسط ارگانهای ذیربط شناسایی و ارزیابی شود.
از دیگر تاکیدات کمیته بازل در مدیریت ریسک چنان که اشاره شد، پاداش دهی (حقوق و مزایا) با تصویب هیات مدیره است. از این جهت نظام پاداش دهی باید در چارچوب ریسک، هدفمند و حساب شده باشد.
اصول دیگر عبارتند از: اطلاع مدیران از ساختار عملیاتی بانک و اطلاع رسانی و شفافیت سهامداران و ذی نفعان. نقش نظارتی هم به نوبه خود اهمیت ویژه ای دارد که در لابلای این اصول آمده است.
برگرفته از کتاب مبانی حقوق کیفری کسب و کار؛ نویسنده: دکتر امین جعفری، انتشارات سمت، ۱۳۹۹